منت خدا در آیات قرآن  /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

خداوند بر چه کسانی منت می نهد؟ درباره چه چیزایی منت می گذارد؟


لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَث فِیهِمْ رَسولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَکیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَب وَ الْحِکمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضلَلٍ مُّبِینٍ(164آل عمران)ترجمه : خداوند بر مؤ منان منت نهاد ( نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از جنس خودشان برانگیخت ؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد؛ اگر چه پیش از آن ، در گمراهى آشکار بودند.تفسیر : بزرگترین نعمت خداونددر این آیه ، سخن از بزرگترین نعمت الهى یعنى نعمت ((بعثت پیامبر اسلام )) به میان آمده است و در حقیقت ، پاسخى است به سؤ الاتى که در ذهن بعضى از تازه مسلمانان ، بعد از جنگ احد خطور مى کرد، که چرا ما این همه گرفتار مشکلات و مصائب شویم ؟ قرآن به آنها مى گوید: ((خداوند بر مؤ منان منت گذارد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى برانگیخت )) (لقد من الله على المؤ منین اذ بعث فیهم رسولا)بنابراین اگر در این راه ، متحمل خسارتهائى شده اید، فراموش نکنید که خداوند، بزرگترین نعمت را در اختیار شما گذاشته ، پیامبرى مبعوث کرده که شما را تربیت مى کند، و از گمراهیهاى آشکار باز مى دارد. هر اندازه براى حفظ این نعمت بزرگ ، تلاش کنید و هر بهائى بپردازید باز هم ناچیز است .جالب توجه اینکه ذکر این نعمت با جمله ((لقد من الله على المؤ منین ؛ شروع شده است که شاید در بدو نظر تصور شود نا زیبا است ، ولى هنگامى که به ریشه اصلى لغت ((منت )) باز مى گردیم مطلب کاملا روشن مى شود، توضیح اینکه همانطور که راغب در کتاب مفردات مى گوید: این کلمه در اصل از ((من )) به معنى سنگهائى است که با آن وزن مى کنند و به همین دلیل هر نعمت سنگین و گرانبهائى را ((منت )) مى گویند که اگر جنبه عملى داشته باشد یعنى کسى عملا نعمت بزرگى به دیگرى بدهد کاملا زیبا و ارزنده است و اما اگر کسى کار کوچک خود را با سخن ، بزرگ کند و برخ افراد بکشد کارى است بسیار زشت ، بنابراین منتى که نکوهیده است به معنى بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است اما منتى که زیبنده است همان بخشیدن نعمتهاى بزرگ است .خداوند در آیه فوق مى گوید: پروردگار بر مؤ منان منت گذارد یعنى نعمت بزرگى عملا در اختیار آنها نهاد.اما اینکه چرا تنها نام مؤ منان برده شده در حالى که بعثت پیامبر صلى اللّه علیه و آله براى هدایت عموم بشر است ، بخاطر این است که از نظر نتیجه و تاثیر، تنها مؤ منان هستند که از این نعمت بزرگ استفاده مى کنند و آن را عملا بخود اختصاص مى دهند.سپس مى فرماید: یکى از مزایاى این پیامبر صلى اللّه علیه و آله این است که ((او از جنس خود آنها و از نوع بشر است )) (من انفسهم ).نه از جنس فرشتگان و مانند آنها تا احتیاجات و نیازمندیهاى بشر را دقیقا درک کنند و دردها و مشکلات و مصائب و مسائل زندگى آنها را لمس نمایند و با توجه به آن به تربیت آنها اقدام کنند، بعلاوه مهمترین قسمت برنامه تربیتى انبیاء تبلیغات عملى آنها است به این معنى که اعمال آنها بهترین سرمشق و وسیله تربیت است زیرا با ((زبان عمل )) بهتر از هر زبانى مى توان تبلیغ کرد و این در صورتى امکان پذیر است که تبلیغ کننده از جنس تبلیغ شونده باشد با همان خصائص جسمى و با همان غرائز و ساختمان روحى اگر پیامبران مثلا از جنس فرشتگان بودند این سؤ البراى مردم باقى مى ماند که اگر آنها گناه نمى کنند آیا بخاطر این نیست که شهوت و غضب و نیازها و غرائز گوناگون بشرى ندارند و به این ترتیب برنامه تبلیغات عملى آنها تعطیل مى شد لذا پیامبران از جنس بشر انتخاب شدند با همان نیازها و غرائز تا بتوانند سرمشقى براى همگان باشند.سپس مى گوید: این پیامبر صلى اللّه علیه و آله سه برنامه مهم را درباره آنها اجرا مى کند نخست ((خواندن آیات پروردگار بر آنها و آشنا ساختن گوشها و افکار با این آیات )) (یتلو علیهم آیاته ).و دیگر تعلیم ، یعنى وارد ساختن این حقایق در درون جان آنها و به دنبال آن ، تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقى و انسانى (و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة ).از آنجا که هدف اصلى و نهائى تربیت است ، در آیه ، قبل از تعلیم ذکر شده ، در حالى که از نظر تربیت طبیعى ، تعلیم بر تربیت مقدم است .جمعیتى که از حقایق انسانى بکلى دورند به آسانى تحت تربیت قرار نمى گیرند بلکه باید مدتى گوشهاى آنها را با سخنان الهى آشنا ساخت و وحشتى را که قبلا از آن داشتند از آنها دور کرد، سپس وارد مرحله تعلیم اصولى شد و به دنبال آن محصول تربیتى آن را گرفت .این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور از تزکیه ، پاک ساختن آنها از پلیدیهاى شرک و عقائد باطل و خرافى و خوهاى زشت حیوانى بوده ، زیرا مادام که نهاد آدمى از این آلودگیها پاک نشود، ممکن نیست که آماده تعلیم کتاب الهى و حکمت و دانش واقعى شود، همانطور که اگر لوحى را از نقوش زشت ، پاک نکنى هرگز آماده پذیرش نقوش زیبا نخواهد شد و به همین جهت تزکیه در آیه فوق بر تعلیم کتاب و حکمت یعنى معارف بلند و عالى اسلامى ، مقدم شده است .اهمیت یک نعمت بزرگ آنگاه روشن مى شود که زمان برخوردارى از آن را با زمانهاى قبل مقایسه کنیم ، و فاصله آن دو را بیابیم ، قرآن در جمله فوق مى گوید نگاهى به دوران قبل از اسلام بکنید و ببینید در چه حال و چه روزى بودید و از کجا به کجا رسیدید (و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین ). جالب توجه اینکه قرآن از وضع دوران جاهلیت به ((ضلال مبین ؛ گمراهى آشکار)) تعبیر کرده است زیرا: ضلال و گمراهى انواع و اقسامى دارد، بعضى از وسائل گمراهى طورى است که انسان به آسانى نمى تواند باطل بودن آنها را بفهمد و گاهى چنان است که هر کس مختصر عقل و شعورى داشته باشد، فورى پى به آن مى برد.مردم دنیا به ویژه مردم جزیرة العرب در زمان بعثت پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله در ضلالت و گمراهى روشنى بودند، سیه روزى و بدبختى ، جهل و نادانى ، و آلودگیهاى گوناگون معنوى در آن عصر، تمام نقاط جهان را فرا گرفته بود، و این وضع نا بسامان بر کسى پوشیده نبود.تفسیر نمونه ، جلد 3، صفحه 185[پایان کد انتخابی]بدیهی است تلاش پیامبر(ص)وتحمل انواع نا ملایمات,وعنایت الهی به ایشان سبب شده تا پیامبر ویژگی های منحصر به فرد داشته باشد وما هم می توانیم با اقتدا به آن حضرت وتلاش وکوشش خود را شبیه ایشان گردانیم که راه بسته نیست. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image